پست دوم!!!

به نام خدای بخشنده ومهربان 10 روز از اخرین پستم میگذره خیلی دیر شد مثلا قرلر بود هر روز پست بذارم حالا چرا میگم پست نمیدونم اصلا کجا این اسمو یاد گرفتم چرا همش به کار میبرم اصلا فارسیه یا انکلیسی الان به خودم قول میدم ی خورده حساسیتمو نسبت به واژه هایی که تو روزمره استفاده میکنم بالا ببرم باز جملم طولانی شد باید رو اینم ی خورده کار کنم. خوب بریم که داشته باشیم اول چند تا شکر گذاری کنم بابت چند تا تجربه جدید اولیش اینه که تو این مدت یه سایت خوب پیدا کردم که از توش چندتا کتاب صوتی دانلود کردم که واقعا زبیا بود و انگیزه برام درست کرد!!!!منظورم اینه موضوع شون در مورد شاد زندگی کردن بود .چقدر انسان قوی بوده من نمیدونستم با ذهن چ کارهای خارقالعاده ای میشه کرد که ما خبر نداشتیم خدا رو بابات اینکه حس شناوایی داده تا بتونم به این کتابای صوتی گوش بدم ممنونم بین این کتابای که گوش دادم تو یکیشون بذار اسمشو بگم کتاب چشم دل بگشا به نوشته کاترین پاندر میگفتم تو این کتاب تو فصل سومش اشتبا نکنم از قدرت نوشتن حرف میزنه که میانه راه پیشنهاد نوشتن اون چیزها یا همون موهبتهایی که دوست دارید تو زندگی بدست بیاریدو میگه خلاصه منم شروع کردم یه چند تا نوشتم یکی از اون چیزهاا بی مربوط نیست به این ساخت این .وبلاگ حس میکنم زیادی نوشتم برای این دفعه خلاصه اومدم بگم چی گذشت این مدت خیلی حس خوبیه کتاب پست دوم!!!...ادامه مطلب

قربونت برم خدا فدایی داری عشقی عشق ممنونتم از قدرتهایی که تو وجودم هستو خودم خبر دار نبودم نوکرتم ممنونتم قدرت بینایی شنوایی لامسه چشایی وخیلی از نعماتی که دارمو یادم نیست الان! از امروز میخوام خیلی چیزا ازت بخوام میخوام به کم قانع نباشم ولی خودت جنبشو بهم بده یادم بده درست از وقتم استفاده کنم یادم بده دست بگیرم یادم بده محبت کنم بدون هیچ دلیلی یادم بده دروغ نگم خیلی بده کمکم کن میدونم که میتونی پس دریغ نکن نوشتن حس خوبیه کمکم کن بتونم بنویسم خدایا به جای اینکه بدیامو بپوشونم یا ازش فرار کنم کمکم کن دنبال این باشم تا حذفش کنم چون قطعا با حذف کردنش یه چیز بهتر جایگزین میشه... خدایا ممنونتم ممنونتم ممنونتم انشالله که همیشه پشت و پناه من و بستگانم باشی + نوشته شده در  سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:46&nbsp توسط محمد سرفرازیان  |  پست دوم!!!...ادامه مطلب

سلام،وقتتون به خیر(مثلا هزار نفر این پستو میخونن)اول از همه طبق قسمت شرح وبلاگ اومدم که فقط نوشتنو یاد بگیرم یا یه جورایی تجربش کنم قبلا تجربه وبلاگ داشتنو داشتم!ولی بیشتر پستام کپی پیست بود ولی بازم خیلی اون روزا حال میداد بهم وبلاگمونم که یه بنده خدا زد ترکوند یادش بخیر سال 88 ساخته بودمش(اینجا خو پست دوم!!!...ادامه مطلب

سلام وقت به خیر ! ساعت چهار صبح بلند شدم تا  پنج و نیم صبح سعی کردم خوابم نبرد تنها چیزی که به ذهنم خطور کرد گفتم بیام اینجا یه چی بنویسم . روزی که گذشت ی روز به یاد موندنی بود با عمم و دختر عممو و شوهرو بچه هاشون زدیم رفتیم امامزاده داود ع چقدر شلوغ بود مجبور شدیم دو کیلومتری حرم ماشینو پارک کنیم . پست دوم!!!...ادامه مطلب